بعضی وقتا هست که خوابی، داری یه کابوس تلخ می بینی ولی فکر می کنی شیرین ترین رویاست و آرزو می کنی که هیچ وقت تموم نشه اما یهو از خواب می پری و می بینی داشتی یه کابوس وحشتناک می دیدی... هر چی هم که می گذره و نفس نفس زدنات آروم می شه انگار گوشه های خوابت رو یادت می یاد! یادت می یاد اونجایی که فکر می کردی داری پرواز می کنی، داشتی سقوط می کردی!...
هر چی می گذره خدا رو شکر می کنی که از خواب پریدی...
لذت کابوس و ترس از پرواز....
تو خواب هم یکی مواظبته :)
مریممممممممم تو خیلی فهمیده ای. بعدا بهت می گم چرا :)
چرا حرف نمی زنی؟
اونجایی که فکر می کردی داری پرواز می کنی، داشتی سقوط می کردی!...
این جمله ات خیلی قشنگ بود.یکسری مسائل را برام تداعی کرد.مرسی