چکاوک

تا زنده ای مبادا بمیری!

چکاوک

تا زنده ای مبادا بمیری!

نه به این حرف‌هاست، نه به آن حرف‌ها!

سؤالات مختلف و پاسخ‌های گوناگون. چه مسلمان چه غیرمسلمان چه کسی که به معاد و ... اعتقاد نداشته باشد؛ زندگی می‌گذرد و گاه می‌بینی آن‌که بسیاری از مسائل را به سخره می‌گیرد در ظاهر (و نمی‌دانم آیا در باطن امر!) موفق است. اما همه اینها چیزی است در یک زمین بازی با ۹۰ دقیقه زمان! گویی هیچ چیز معنای واقعی را ندارد حتی همین دقیقه! دقیقه‌ای که می‌تواند ثانیه‌ای باشد یا سالیانی. اما به هرحال ۹۰ دقیقه است.

زندگی با تمام سوالاتی که در جای جای جهان پرسیده می‌شود بازی است و تنها این تویی که ۲ راه برای انتخاب داری: کنار آمدن و با شادی سر کردن و از زندگی لذت بردن (و برای این کار در صورت نیاز تغییر دادن معنای واژه‌ها و عملکردها و...)!! البته گروهی این را گول زدن خود می‌دانند. به نظر من این روش بهتری برای سپری کردن و یا به تعبیری زندگی کردن است. ایستادن را بر دنبال جواب گشتن ترجیح می‌دهم؛ هر چند همیشه سؤالم این بوده چرا ما همیشه زمانی فکر می‌کنیم که معنای واقعی چیزی را فهمیده‌ایم که بوی یأس و ناامیدی دهد؟!!! و کسی که با شادی یا با مقاومت آن را سپری کرده را کسی می‌دانیم که واقعیت را درک نکرده، حال آن‌که او چگونه مقابله کردن را بهتر دانسته! و می‌داند که جسم و روح به دنبال هم‌اند و اگر جسم شاد باشد روح نیز شاد می‌شود البته دقایقی وقت می‌برد! و راه دیگر به دنبال جواب گشتن و هزاران علت و معلول را قطار کردن و سرانجام به نتیجه واقعی نرسیدن! و آن‌گاه از بین رفتن روح! و روح که رفت جسم هم باید برود! حالا شاید چند دقیقه‌ای دیرتر!

این تازه یک بازی است! پس از ۹۰ دقیقه، زمانی که خسته چه پیروز و چه شکست‌خورده منتظر نتیجه ماندی ناگهان بر صفحه نمایش جهان می‌بینی زده: GAME OVER! و شاید تفاوت تویی که پیروز شده‌ای با دیگری روشن و خاموش شدن عبارت GAME OVER باشد ولی در کل مفهوم یک چیز است؛ بازی کردنی دوباره اما در زمینی دیگر و با تیمی دیگر! ولی در نهایت بازی همان بازی است...