چند سال پیش که وبلاگم خیلی زود به زود آپ میشد فکر میکردم چقدر حرف دارم، چقدر ماجرا، چقدر جریان، چقدر حرکت، چقدر پویایی، چقدر تجربه و...
حالا...
حرفهایم چندین برابر شده اما حرفهایی برای نشنیدن و سکوتی برای شنیدن...
حالا به این نتیجه رسیدم خیلیها که سکوت میکنند خیلی خیلی حرف دارند...
اونی که خیلی حرف داره و می زنه دلش آروم می گیره اما اونی که گوش می کنه و دم نمی زنه چی؟
دلم از نگفتن ها گرفته و بدتر از اون از گفتن های تکراری.
.
زیبا بود و از جنس دل...
.
تا ابد ، عاشق ، جاری و شاد باشی.
دقیقا...خوشحالم که به این نتیجه رسیدی.از اون چیزایی بود که خودت باید بهش میرسیدی.
منم اینروزا به همین نتیجه رسیدم ...
کاش گوشی بود برای شنیدن ...
به قول شاملو عزیز سکوت سرشار از ناگفته هاست ...
(خوشحالم که دوباره آپ کردی چکاوک بهاری:*)
تو که آپ نکردی دخمل؟!
به قول دکتر شریعتی:سرمایه هر کس به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد.... و حرف هایی است برای نگفتن...
(از وقتی این پست رو زدی هر دفعه اومدم چیزی بگم نشد
یعنی همش تکلم خاموشی بود...)
سلام